شما مدرسه میرفتی یا میری از کدوم دسته بودی ؟
نظر بده دوست خوبم و نظرات رو مشاهده کن...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 293 | amirzarbakhsh |
![]() |
0 | 581 | ailar |
![]() |
0 | 530 | helya |
![]() |
3 | 979 | mr-like |
![]() |
1 | 721 | mr-like |
![]() |
5 | 1497 | mr-like |
شما مدرسه میرفتی یا میری از کدوم دسته بودی ؟
نظر بده دوست خوبم و نظرات رو مشاهده کن...
اینجاست که بازم برتری پسرا معلوم میشه!!!
خخخخخخخخخخخخخ
نظر بده جانم...
و همه دست زدند. لبخند كم رنگي روي لبهاي كبودش نقش بست .بعد همان پسر كه اسمش سعيد احمدي بود يك اسپري برف شادي دراورد و همانطور كه در كلاس به هر سويي مي پاشيد گفت : به افتخار پايان كلاسها ! در ميان دانه هاي مصنوعي برفمتوجه اقاي ايزدي شدم كه با سرعت دست در جيب كاپشن سبز سربازي اش كرد و ماسكش را درآورد. همانطور كه ماسك رامي زد به طرف در كلاس مي رفت گفت : خواهش مي كنم اقاي احمدي ديگه اين اسپري رو نزنيد . همانطور كه پاي تخته ايستاده بودم و به صورت ايزدي خيره شدم كه نفس نفس مي زد.
برای خواندن بقیه رمان به ادامه مطلب بروید
دوستان نظر فراموش نشه
تعداد صفحات : 3